سپاه مرگ

ساخت وبلاگ
صدای چیکه ی اشک روی نامه ای که خیسه   دستی که از درد و بغضاش واسه ی تو مینویسه   نگاه مبهم دیوار پر حسرت از نبودت   ترک قدیه آینه واسه وحشت نبودت   گریه های جا لباسی واسه ی عطر تن تو   قهر مبلی که همی سپاه مرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 86 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

ثانیه، خود داغدار لحظه ی دیدار توست   لحظه ها در التماس و دیده ام بیدار  توست   من تمام لحظه ها ،چون ضجه های گرگ شب   خفته در حلقوم مردی که فقط بر دار توست   می درد بغض گلویم ؛ سینه ی افسرده را     قل سپاه مرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 78 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

دلم با یک غزل دیوانه می گردد

غزل گفتی ولی مشتاق دیدارم

چرا امشب صدای ابرها دیگر

ندارد نعره اما اشک میبارم

سپاه مرگ...
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 70 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

درون قلب پاییزم میان آذر و آبان

به شکل برگ زردی که معلق در هوا مانده

گهی با باد می رقصم دمی با ابر می گریم

به شکل برف سردی که معلق در هوا مانده

سپاه مرگ...
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 85 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

اومدی تووی زندگیمزمستونو بهار کنیبا خنده مهربونت درد و غمو مهار کنی توو زندگیم هر چی دارم واسه اینه که پیشمیهمه ی دنیا میدونن تویی که تنها عشقمی روزای سخت زندگیشونه به شونم اومدی چیزی تو چشمات ندیدم ب سپاه مرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 74 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

صبوری میکنم وقتی که نیستی ستایش میکنم عاشقییا تو نمیدونی چه سخته بی تو دنیا بدون سر میکنم هر لحظه با تو   چراغ عشق ما خاموش نمیشه اگه حتی کنار من نباشی میدونی زنده ام با خاطراتت مگه میشه که از قلبم جد سپاه مرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 83 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

در تنهایی در بی نهایت بی زمانی می خزی روی افکارت پرت از همه دنیا و خیره می شوی به نبودنت باید بمیری بر پشت پریشانی هایت و سفر کنی با پشیمانی و بفهمی که تنها تفاوت انسان و انسان، خستگیست بالا نمی آید ح سپاه مرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 82 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

وقتی چشمات مال من بود 
با نگاهت گریه کردم
وقتی رفتی زیر بارون 
قلبمو بت هدیه کردم
وقتی رفتی توی جاده 
رنگ دنیا رو گرفتی 
خستگی موند به تن من 
همه روزامو گرفتی
برو دیگه من نمیخوام 
هیچی از صدای بارون 
یه چیزی مونده واسه من
اونم عطر بوی بارون
وقتی چشمات مال من بود 
با نگاهت گریه کردم
وقتی رفتی زیر بارون 
قلبمو بت هدیه کردم

 

 

 

سپاه مرگ...
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 72 تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:56

سهم آیینه از این چهره مندرد و اندوه شدهکنج این خانه نشسته ؛ وَ فقط ،غم انبوه شدهو جز این ضجه و هذیان که به خوردش دادمجلوه ای هیچ ندارد دیگرخنده ای هیچ سپاه مرگ...ادامه مطلب
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1396 ساعت: 21:59

خسته ام از روزگار بی کسی

 

خسته ام از غصه و دلواپسی

 

خسته از هر درد بی درمان شدم

 

داد و فریادم همه از نا کسی

سپاه مرگ...
ما را در سایت سپاه مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fardinalaei بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1396 ساعت: 21:59